یک سال از خروج آمریکا از توافق هستهای گذشت
توافق هستهای با غرب موسوم به برجام، هزینه بسیاری برای ایران داشت و بهموازات این هزینهها، تجارب بزرگ و گران بهایی را نیز در اختیار مسئولان و افکار عمومی گذاشت
نویسنده :
جلال کامران آبادی
کد خبر : 2857
پایگاه رهنما :توافق هستهای با غرب موسوم به برجام، هزینه بسیاری برای ایران داشت و بهموازات این هزینهها، تجارب بزرگ و گران بهایی را نیز در اختیار مسئولان و افکار عمومی گذاشت. تجاربی که اگرچه برای کشور پرهزینه بود، اما چنانچه بهطور عمیق و فراگیر به آنها توجه شود، برخلاف خواست و محاسبه دشمن، مایه خیروبرکت خواهد بود. سالگرد خروج یکطرفه دولت آمریکا از توافق هستهای در ۱۸ اردیبهشت سال گذشته، فرصتی برای بازخوانی این تجارب است که در ادامه به برخی از مهمترین موارد آن میپردازیم:
۱- آمریکا قابل تعامل نیست؛ اولین درس و تجربه برجام آن است که با آمریکاییها نمیتوان وارد تعامل شد و آنها به هیچکدام از تعهدات و قول و قرارهای خود پایبند نیستند. برخی سعی دارند ماجرای شکست برجام و بدعهدی آمریکا را در دولت فعلی آمریکا و شخص ترامپ خلاصه کنند و حتی میگویند باید منتظر بود تا این دولت برود و دولت بعدی به برجام برگردد؛ اما در این تجربه، تفاوتی میان جمهوری خواهان و دموکراتها در آمریکا وجود ندارد. حتی دولت اوباما که خود شروعکننده مذاکره و امضاکننده توافق هستهای بود، از ابتدا بنا را بر بدعهدی گذاشت و به تعهدات خود عمل نکرد. قرار بود تحریمها برداشته شود، اما در عمل چنین نشد و حتی تحریمهای جدیدی نیز در دولت اوباما تحمیل شد و بااینکه ایران حتی سریعتر و فراتر از تعهدات برجامی خود عمل کرد، آمریکا هر روز بهانه جدیدی تراشید از جمله اینکه ایران به روح برجام پایبند نیست! این تجربه پاسخ به کسانی است که سالها میگفتند چرا با آمریکا وارد مذاکره و تعامل نمیشویم. وارد شدیم و کم هم امتیاز ندادیم، اما نتیجه را میبینیم.
۲- ماهیت دشمنی؛ تجربه دوم برجام مربوط به دایره و عمق دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی است. سالهای متمادی خارجیها و برخی عناصر داخلی مدعی بودند که مشکل عرب و آمریکا با ایران فعالیتهای هستهای ماست. این فعالیتها، آنها را نگران کرده و ما باید اعتمادسازی کنیم. به چه شکل؟ با کوتاه آمدن از حقوق مسلم و مصرح خود در قوانین بینالمللی! این اتفاق در برجام رخ داد. ایران از فعالیتهای هستهای صلحآمیز خود بشدت کاست و تحت سختترین و بیسابقهترین رژیم نظارتی جهان قرار گرفت. به تعهدات خود هم کاملاً پایبند بود؛ اما نگرانی ادعایی آمریکا و غرب برطرف شد؟! نهتنها چنین نشد بلکه ادعاهای جدیدی روی میز گذاشتند. بهطور مشخص دست روی توان موشکی و قدرت منطقهای ایران گذاشتند و میگویند ایران باید موشکهای خود را کنار بگذارد! جالبتر اینکه همزمان ایران را تهدید هم میکنند. هم تهدید میکنند و هم میگویند خودت را خلع سلاح هم کن! این نشان میدهد مسئله غرب با جمهوری اسلامی و ملت، به برنامه هستهای و موشکی محدود نمیشود. اینها ابزار و فرع ماجراست که مؤلفههای قدرت ما را بگیرند و ما را تضعیف کنند. اگر کسی گمان کند با دادن چند امتیاز دیگر، دشمنی آمریکا تمام میشود یا خیلی سادهلوح است یا عامل دشمن برای فریب افکار عمومی.
۳- نتیجه انعطاف؛ تجربه بعدی برجام مربوط به انعطاف در برابر دشمن است. برخی مدعی بودند که تا کی دشمنی و خصومت؟ تا کی مرگ بر آمریکا؟ مقداری انعطاف نشان بدهیم و کوتاه بیایم تا آنها هم کوتاه بیایند و این درگیری ۴۰ ساله تمام شود. خب! در ماجرای هستهای ما انعطاف نشان دادیم و کوتاه آمدیم. برجام سند انعطاف ایران است؛ اما نتیجه این انعطاف چه شد؟ آمریکا از خصومت و دشمنی خود کم کرد؟ گفت: شما چند قدم جلو آمدید، ما هم یک گام بهطرف شما برمیداریم؟ چنین اتفاقی رخ داد؟ نه! آمریکاییها این انعطاف را بهحساب ضعف جمهوری اسلامی گذاشتند. البته محاسبهشان اشتباه بود. خیال کردند این نشانه ضعف است و باید فرصت را غنیمت بشمارند. حتی همان زمان اوباما هم بعد از توافق هستهای گفتند حالا وقت سخت گرفتن به ایران است. گستاختر و جریتر شدند. این تجربه انعطاف نشان دادن در برابر دشمن است.
۴- همراهی اروپا با آمریکا؛ یکی دیگر از تجارب برجام شناخت رابطه و نسبت اروپا و آمریکا بود. اروپاییها در طول مذاکرات هستهای نیز به دنبال منافع خاص خود بودند و در این مسیر گاهی از آمریکا هم تندتر وارد عمل میشدند تا جایی که در برخی مقاطع، فرانسه نقش پلیس بد مذاکرات را عهدهدار میشد. در پسابرجام نیز کشورهای اروپایی همپای آمریکا به تعهدات خود پشت پا زدند. آقای ظریف در اظهارنظری گفت: ما حتی یک حساب بانکی در انگلستان نتوانستیم بازکنیم. وقتی هم که آمریکا از برجام خارج شد، اروپاییها مدعی شدند ما در کنار ایرانیم و خروج آمریکا را جبران میکنیم. وعده چندروزه، چند هفته شد. بعد چند ماه شد و حالا یک سال شده و بازهم اروپا چیزی جز وعده به ایران نداده است. اول گفتند قانون بازدارندگی را اجرایی میکنند و مقابل تحریمهای آمریکا میایستند و از عزم خود برای راهاندازی اس. پی. وی خبر دادند. چند وقت بعد گفتند نمیشود مقابل تحریمهای آمریکا ایستاد و اس. پی. وی تبدیل به اینستکس شد و آنهم فقط روی کاغذ است و در عمل هیچ اتفاقی نیفتاده است. مجموعه این مسائل روشن کرد که در هیچ زمینهای نمیتوان و نباید روی اروپاییها حساب باز کرد.
۵- گره زدن اقتصاد به خارج؛ تجربه دیگر برجام، مشاهده و لمس نتیجه گره زدن اقتصاد به خارج از کشور بود. حامیان مذاکرات و توافق هستهای میگفتند هر روز که توافق دیرتر به دست آید و اجرایی شود، روزانه کشور ۱۵۰ میلیون دلار ضرر میکند و کلید تمام مشکلات همین توافق است. توافق انجام شد، اما گرهی از اقتصاد باز نشد و اثری بر سفره مردم نداشت و کار بجایی رسید که آقای ظریف در اظهارنظری عجیب گفت: اصلاً هدف برجام اقتصادی نبوده است! برجام ثابت کرد دل بستن به غرب و امید به آنها برای گرهگشایی از مشکلات اقتصادی، امیدی واهی است و راه بهجایی نمیبرد. رهبر انقلاب بارها و در بحبوحه زمانی که اغلب مسئولان خواب خوش رونق پسابرجام را میدیدند بهصراحت در انتهای نامه مشهور پذیرش مشروط برجام (مهر ۱۳۹۴) متذکر شدند؛ «همانطور که در جلسات متعدد به آن جناب و دیگر مسئولان دولتی یادآور شده و در جلسات عمومی به مردم عزیزمان گوشزد کردهام، رفع تحریمها هرچند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدی گرفتن و پیگیری همهجانبهی اقتصاد مقـاومتی میسر نخـواهد شـد. امیـد است که مراقبت شود که این مقصود با جدیت تمام دنبــال شود و بخصوص به تقویت تولید ملی توجه ویژه صورت گیرد.»
ارسال نظرات